سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

مرد ناجور/جدا افتاده (Odd Man Out) 1949 / من مرد تنهای شبم...*

 شگفت انگیز است که مرد ناجور کم تر از مرد سوم دیده شده، خیلی کم تر! کارول رید داستان قهرمان زخم خورده‌اش (جیمز میسون) ، که در برف و سرما به دنبال امنیت می‌گردد را استادانه به تصویر می‌کشد. به گونه ای که همدلی و همدردی تماشاگر با شخصیت به اوج می‌رسد. مردی که یک مبارز مهم سیاسی است ولی مردم و دوستانش به او پناه نمی‌دهند و به او کمک نمی‌کنند.   ادامه مطلب ...

جادوگری / ساحره (Häxan) 1922 / نادانی یا بیماری؟!


(این نوشته در شماره ۶۰۵ ماهنامه فیلم چاپ شده است)

این مستند پرهزینه ترین فیلم صامت اسکندیناوی است . اثری که خلاقیت در آن موج می‌زند. تقریبا صد سال پیش بنیامین کریستنسن ، که خواننده اپرا بود و کارگردان و بازیگر شده بود ، تصمیم گرفت فیلمی بسازد که از سایر آثار زمان خودش متفاوت باشد. او با اندوخته‌ای بزرگ از کتاب ها درباره جادوگران و ساحره ها ، فیلمی نیمه‌مستند ساخت که پس از صد سال هنوز هم دیدنی و تفکر برانگیز است. خلاقیت کریستنسن در کل فیلم تبلور یافته. 

کریستنسن در این فیلم مستند از ترسناک جلوه دادن اتفاقات امتناع می‌کند و ترجیح می‌دهد با زبانی طنز این جادوگران خیالی ، تفتیش عقاید در قرون وسطی و .. را به قرن بیستم ارجاع دهد. او می‌گوید که ما پیرزنان و همچنین بیماران روانی را نمی‌سوزانیم ،اما هنوز هم با آنها خوب برخورد نمی‌کنیم.  

ادامه مطلب ...

پدر (Father | Apa) 1966 / خاطرات


«تنها شباهت قهرمان «پدر» و من این است که من هم بدون پدر، بزرگ شدم. اما مانند پدرم، پدرِ هفتاد تا هشتاد درصد همکلاسی هایم در جنگ کشته شدند. در دانشگاه فقط سه دوست داشتم که پدرانشان زنده بودند. من دیده و تجربه کرده ام که برای یک کودک، یک نوجوان، دلتنگی برای پدر چیست، چگونه به دنبال او می گردد، او را چگونه تصور می کند، چه نوع اسطوره ای برای خود می سازد.»

«ایشتوان سابو»

 

ادامه مطلب ...

روشنگری (The Illumination | Iluminacja) 1973 / سردرگم


به گمانم برای چنین فیلمی سخن گفتن از فرم و محتوا اشتباه است. نمی‌توان این بحث را پیش کشید. زانوسی تا جایی که می‌تواند این دو را در هم تنیده می‌کند ، در واقع دغدغه‌اش را بی‌واسطه (بدون نمادگرایی و نشانه  گذاری سینمایی در معنای عام خودش) بیان می‌کند. این شیوه‌ نوین  و نادر ترکیبی است از «مقاله،مستند و داستان» که به «مشکلات جهان‌بینی خاصی که علم برای انسان امروزی ایجاد می‌کند» اشاره می‌کند. جزئیات مقاله‌ای ، داستانی و مستندِ روشنگری پیوندی ناگسستنی با هم دارند. در واقع جدا از هم به نظر می‌رسند اما به هم وابسته اند و اشاره مستقیم به مفهوم روشنگری ، که مفهومی کلی‌ست  حاصلش شده این. اینکه روشنگری همه چیز را دربرمی‌گیرد : بدن و فردیت ، خانواده  ، دین و علم و فلسفه ، مرگ و زندگی و...  تمام  تجربیات مهم و ابعاد سردرگم کننده زندگی را .  ادامه مطلب ...

کوتاه درباره آرزو‌های دوردست (High Hopes) 1988



این چهارمین فیلم (اولین فیلم سینمایی) مایک لی است. فیلمی که مانند آثار مشهورش (آنجور که من مایک لی را می‌شناسم) ، به کشمکش و مشکلات خانواده ها می‌پردازد. در آرزو‌های دوردست به مسائل اجتماعی یعنی اختلاف طبقات (برخورد طبقه ثروتمند با پایین تر از خودش) ، مشکلات و اعتراض طبقه کارگر ، سقط جنین (که در بیشتر فیلم های مایک لی ، شاید همه ، به آن اشاره می‌شود) و مشکلات سالمندان اشاره می‌کند.
با شخصیت هایی که در ظاهر اغراق شده هستند (که به نظر من نیستند!) می‌توان این فیلم را یک اثر طنز هم دانست. (البته سکانس هایی که آن مرد سردرگم به خانه سیریل و شرلی می‌آید  ، واقعا کمدی هستند!)
در این صحنه که تماشا کردید ، قرار است تولدی برای این پیرزن (مادر سیریل) بگیرند ، ولی سیریل ، خواهر لوس و تازه به دوران رسیده‌اش و شوهر هیزِ او آنقدر دعوا می‌کنند و سر و صدا راه می‌اندازند تا این جشن تولد که خیلی هم برای پیرزن مهم به نظر نمی‌رسد ، به وضعیتی مبتذل‌تر تبدیل شود (جشن تولدی که فقط برای خودنمایی یکی از شخصیت ها - یعنی والری،خواهر تازه به دوران رسیده‌ سیریل - برگزار می‌شود). مایک لی  بهنگام و درست زوم می‌کند ، به خوبی از صدا  و به موقع از موسیقی اندرو دیکسون استفاده می‌کند. این صحنه / آرزو‌های دوردست مو بر تن آدم سیخ می‌کند و آدم را به فکر وا می‌دارد. 
ادامه مطلب ...