وایلر یکی از کارگردان هایی است که منتقدان از تبحر کم نظیر او در استفاده از عمق میدان و دیپ فوکوس (Deep Focus) سخن می گویند. ادامه مطلب ...
آلبرت (ژان گابن) هتلداری است در نرماندی که با مست کردن به گذشته بر میگردد : به زمانی که سرباز نیروی دریایی بود و در چین خدمت میکرد. سال ۱۹۴۴ است و او به زنش قول میدهد و قسم میخورد که اگر هتلش از بمب های هوایی جان سالم به در ببرد ، الکل را ترک کند. او به قولش عمل میکند و شب ها به جای نوشیدن الکل ، آبنبات میخورد.
ادامه مطلب ...کارگردان قصه را آرام آرام پیش میبرد ؛ به گونهای که تماشاگر فیلم خودش داستان را بفهمد و لقمه آماده را در دهانش نمیگذارد. این البته شاید در زمان ساخت فیلم بیشتر نمود پیدا کند (۱۹۵۶) تا قرن بیست و یکم که فیلم های علمی-تخیلی به وفور یافت میشوند و تماشاگران کمابیش با قواعد و چم و خم این ژانر آشنا هستند . الان ما میتوانیم وقایع داستان را راحت تر حدس بزنیم و پیش بینی کنیم. در دهه پنجاه ، فیلم های علمی-تخیلی به مسئله جنگ سرد و کمونیسم اشاره میکردند. در مرگبار مرا ببوس (1955) آن ماده مرگبار همان بمب اتم است و در آنها! (1954) مورچه های متحد و غول پیکر همان کمونیستها هستند. در اینجا اما دان سیگل هم به کمونیسم اشاره میکند و هم به ایدئولوژی آمریکا در رابطه با جنگ سرد که مردم کورکورانه از آن اطاعت میکنند. او با یک تیر دو نشان میزند.
ادامه مطلب ...برگ های پاییزی در ابتدا اثری لطیف و عاشقانه است اما کم کم به یک فیلم دلهره آور و روانشناختی تبدیل میشود. ابتدا داستان زنی میانسال ، تنها و محتاط با گذشتهای غمانگیز است که عاشق مردی جوان میشود. اما با پی بردن به گذشته این مرد جوان و آشنایی با پدر و همسر سابق او همه چیز دگرگون میشود.شخصیت های کمابیش اگزجره ای که در فیلم قبلی آلدریچ یعنی مرگبار مرا ببوس (۱۹۵۵) حضور پررنگ تر و بیشتری داشتند ، کمابیش خودشان را نشان میدهند : این بار فقط شخصیت های منفی. این بزرگنمایی در کارگردانی آلدریچ هم به وفور دیده میشود.