سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

درباره فیلم های کمدی روی پرده ؛ شهر هرت!

هیچ‌کدام از این فیلم ها را ندیدم. ترجیح می‌دهم پول و وقتم را صرف کار دیگری کنم. وسوسه هم نمی‌شوم ، که مانند جو گلیس که فیلمنامه نورما دزموند را فقط به خاطر اینکه بفهمد چقدر بد است می‌خواند¹ ، این فیلم ها را ببینم. نگاهی به پوستر دو فیلم ، و همچنین تیزرشان مشخص می‌کند که چه کیفیتی دارند. یعنی واقعا انتظار دارید انتظار داشته باشم ارثیه فامیلی و معجزه عشق فیلم های خوبی باشند؟! 

ارثیه فامیلی تا الان فقط و فقط ۳۹ میلیون فروخته! معجزه عشق فقط یک میلیارد و سیصد ! 

ادامه مطلب ...

درباره مستند ایرانگرد

می آید جلوی دوربین. از مرال ها می گوید. آنها را نوازش می کند و از وضعیت بد آنها می گوید. در تالاب استیل آستارا پرنده ای را که در تور ماهیگیری گیر افتاده آزاد می کند. او از شکار بی رویه می گوید. چه از سوی متمول های بی عقل و چه عشایر نا آگاه. 

اینها را دیشب در ایرانگرد دیدم. ایرانگرد دغدغه دارد. نه تنها آدم از دیدنش لذت می برد بلکه به چیز های زیادی هم پی می برد. ایرانگرد به همه هشدار می دهد. هشدار می دهد که داریم چه بلایی بر سر طبیعت می آوریم ؛ چرا با حیوانات و کلا طبیعت چنین برخوردی داریم؟

ادامه مطلب ...

نیم نگاهی به فیلم های مسعود اطیابی؛ نمونه هایی از سینمای مثلا کمدی ایران

من پیش از اینکه مسعود اطیابی رگباری فیلم - مثلا - کمدی ، به این ترتیب و به این سرعت بسازد(البته بیشتر مسئله اکران مطرح هست در این مورد)،خروس جنگی(۸۶)، شرط اول(۸۸) و اخلاقتو خوب کن(۹۰) را دیده بودم. آش دهان سوزی نبودند. همان کمدی های آن زمان ها و همان ویژگی های تکراری‌. اخلاقتو خوب کن به نظرم می خواست چیز جدیدی باشد که مضحک بود . البته نه مضحک خنده دار. شرط اول هم تکلیفش با خودش مشخص نبود! نکته جالبش این بود که اکبر عبدی نقش داماد جوان خانواده را بازی می کرد!

در دنیای تصویر خوانده بودم که منتقدی اعتقاد داشت اطیابی کمدی بلد است. از آن منتقد محترم عذر می خواهم ولی اطیابی اصلا کمدی بلد نیست! (لطفا برای خواندن ادامه مطلب روی ادامه مطلب کلیک کنید!)

 

ادامه مطلب ...

چرا از داستان های احمد محمود اقتباس نمی کنند؟!


هنوز هم برایم جای سوال است که چرا هنوز یک فیلم هم با اقتباس از داستان های محمود ساخته نشده.در واقع جای سوال نیست در واقع ! 

 


 

 اقتباس از یک شاهکار کار آسانی نیست. همانطور که هیچکاک در مصاحبه با تروفو گفت که هرگز شاهکاری مثل جنایت و مکافات را فیلم نمی کند.این کار را تقریبا غیر ممکن می دانست.(البته کائوریسماکی این کار را انجام داد و  -به قول خودش- گفت " نشانت می دهم پیرمرد! البته  کار خیلی سختی بود")

ولی کسانی که مثلا از دوران جنگ ایران و عراق،"دفاع مقدس" فیلم می سازند فکر می کنند که بلدند فرهنگ جنوبی ها و دوران جنگ را به خوبی نشان دهند. ولی فقط فکر می کنند! بهترین کار برای ساختن فیلم هایی با موضوع جنگ، استفاده از همین رمان هاست.چه بهتر که رمان احمد محمود باشد.ضعف این فیلمنامه نویسان و کارگردانان تنها در شخصیت پردازی نیست.در داستان پردازی هم اقتباس از رمانی مثل زمین سوخته به آنها کمک می کند.جواد طوسی در مقاله ای در سینما و ادبیات به این قضیه پرداخته بود.رمان های زیادی را مثال زده بود و بخش هایی از آن رمان ها را  - که جان می دهند برای فیلم درست کردن -  ذکر کرده بود. برای زمین سوخته جایی بود که یکی از شخصیت ها با شلوار جین خونین افسوس مرگ برادرش را می خورد.همین جزئیات،همین روابط،همین شلوار جین خونین چیزی است که این فیلم ها ندارند. این موقعیت کاملا می تواند سینمایی شود. 

اما همسایه ها - با اینکه اگر صحنه های اروتیک و رمانتیک آن سانسور شود چیزی از داستان باقی نمی ماند! - می توان با تغییراتی در داستان فیلم خوبی شود. صحنه های تعقیب و گریز،شکنجه ها و... سرشار از لحظاتی هیجان انگیز هستند که جان می دهند برای فیلم شدن. درست است کتاب از تلخی ها می گوید؛ ولی -چون جنبه تاریخی هم دارد - ساختنش از این فیلم هایی که تنها فلاکت ، بدبختی ، نابودی ، سیاهی و ... را نشان می دهند خیلی بهتر است. این فیلم ها که تقریبا بعد از مشهور شدن فیلم‌هایی مثل ابد و یک روز بیشتر رواج یافتند آدم هایی فلک زده و بدبخت را نشان می دهند که سر هم عربده می زنند. دوربین روی دست هم باید حتما باشد! شاید اغراق باشد. شاید این فیلم‌ها فقط به این ختم نشوند. ولی نمی توان کتمان کرد اقتباس بیشتر  موجب تنوع در سینمای ایران می شود. آقای تقوایی و مهرجویی سعی داشتند این کار را انجام دهند : رواج اقتباس در سینمای ایران. تقوایی از دایی جان ناپلئون سریال ساخت و داشتن یا نداشتن همینگوی را ایرانیزه کرد.مهرجویی هم مهمان مامان و گاو را با اقتباس از مرادی کرمانی و ساعدی ساخت.حتی بهترین و محبوب ترین کار کیومرث پور احمد اقتباس از قصه های مجید هوشنگ مرادی کرمانی است.