برای «استنلی کوبریک» ترحمی به خود است که فیلم های «هراس و هوس» و «بوسه قاتل» خود را به فراموشی بسپارد. اگر او در عوض کارگردان سینما، نویسنده میبود میتوانست آنها را پاره کند و به دور بیندازد. اما بعد از آن، او بیست و هفت ساله بود که ، «کشتار» را آفرید ، که آغازی واقعی در حرفه سینمایی او است. «کشتار» یک فیلم بسیار تعلیق برانگیز و استادانه است و آکنده است از سرعت، تدوینی ابتکار آمیز، به شیوه ای پرتنش و تلویحی و جای پاهایی از شخصیت پردازی در فیلم . اما این فیلم یک اثر هر اس زا است که دارای تحرک و گفت و شنودهای خوب است، البته گفت و شنودهایی که نه مانند فیلم های اخیر ، برای تصحیح به کامپیوترها سپرده می شوند.¹
«پالین کیل»
ادامه مطلب ...
یک بار دیگر «کشتی نوگیتر» فرصتی فراهم میآورد ، تا شاهد باشیم که استعداد های کیتن در عرصه های مختلف چه پیشرفت محسوسی کرده است. سکانس جنگ با آدمخواران حاوی برخی از تماشایی ترین پرش ها و سقوط های کیتن است. شوخیهای این فیلم آن چنان در هم فشرده و چنان در هم یافته است که گاه همپای آنها پیش آمدن یا یادآوری تداوم آنها مشکل میشود.(...)شخصیت رولو با منطق و یکپارچگی بسیار مستدلی پرورش مییابد. تحول او از یک لوس احمق. شروع فیلم ، به قهرمان با شعور پایان فیلم کاملا باورکردنی است. آن آرامش و در عین حال عزم به مبارزه با آدمخواران به هیچ وجه با خونسردی او در ابتدای فیلم که به خواستگاری دختر میرود و عدم پذیرش بعدی او را به راحتی قبول میکند ناسازگار نیست.
«دیوید رابینسون»
ادامه مطلب ...
اگرچه منتقدان گاهی اوقات واکنش منفعلانه و روشنفکرانه تورلس به وحشیگری را به عنوان پیام فیلم اشتباه میخوانند، طنز تاریخی تاریک زیادی در این درام وجود دارد که قابل انکار نیست. از دیدگاه شلندورف در آلمان پس از جنگ، این داستان و فیلم که به قبل از جنگ برمیگردد در مورد طبقه بالای اتریش است که به شکلی هولناک به جزئی از فرهنگی تبدیل می شود که توسط رژیم ها و نگرش های استبدادی سرکوب شده و در وسواس ها و ضعف های خشونت آمیز افراد حامی آن رژیم ها پنهان شده است. مانند دیگر فیلمهایی با طرحهای مشابه در مدرسه شبانهروزی، مانند فیلم نمره اخلاق صفرِ ژان ویگو (1933) و اگر... (1968) اثر لیندسی اندرسون، Young Törless آیینهای اجتماعی را نمایش میدهد و بررسی میکند که نوجوانان را شکل میدهد و آنها را سرکوب میکند.. اما برخلاف آن دو فیلم دیگر، در این درام آلمانی هیچ شورشی علیه این نهاد وجود ندارد، بلکه در عوض یک عقبنشینی ترسناک رواقی وجود دارد.
تورلس جوان به عنوان یک فیلم کلیدی در آغاز جنبش نوین سینمای آلمان، آیندهای پر جنب و جوش را برای سینمای معاصر کشور از طریق نگاه نگرانکنندهاش به گذشتهای تاریک اعلام میکند.
«تیموتی کوریگان»
ادامه مطلب ...
کمتر ایدئولوژیک مآبانه کمتر احساسات گرایانه،لی می خواهد کاری مشابه را برای مخاطبان خود انجام دهد. «زندگی برای بسیاری از مردم ساینده و سوزناک است» لی این را در گفت و گویی در سال ۲۰۰۰ به من گفت «و هیچ وضع بهتری هم حاصل نخواهد شد . من فکر می کنم کارکرد هنر _به خصوص سینما_ مواجه با همین چیز هاست ... من به عنوان یک فیلمساز،کاملا متعهد به جذاب بودم و سرگرم کردن هستم؛ اما این مواجهه نیز برای من اهمیت دارد.» این نکته ،هدف فیلم های کاملا شخصی و اساسا انسانی لی را خلاصه می کند. این فیلم ها هیچ خط مشی حزبی رادنبال نمی کنند،به جز اعتقاد به این که مردم،موجوداتی بی نهایت پیچیده ، بی اندازه انعطاف پذیر و بی وقفه شگفت انگیز هستند. مایک لی هیچ گاه خوراک اصلی ای به خوشمزگی زندگی شیرین است نپخته است. یک کمدی_درام تند مزه که در رده بهترین کار های او قرار می گیرد.¹
«دیوید استریت»
در «تقسیم کالیفرنیا»، دو قمارباز-دوست-قهرمان پیروز میشوند تا متوجه شوند که برد قمار نمیتواند شروع به پوشش ضررهای زندگی کند. مطمئناً فیلم پایانی دارد از نظر فلسفی پرمدعا، اما آلتمن آن را به طرزی هوشمندانه کوتاه میکند، در واقع آنقدر کوتاه، که ظاهری همراه با ابهام را از طریق حالتی عرفانی و روانشناختی ایجاد میکند. آلتمن و جوزف والش، فیلمنامهنویسش، با برهم زدن رابطهی الیوت گولد و جرج سیگال پیچیدگیهایی ایجاد میکنند. به این ترتیب فیلم هرگز به نقطه بسیار دقیق و کاملی در رشد روانی شخصیت هایش نمی رسد.
"تقسیم کالیفرنیا" بیشتر در مورد لحظه به لحظه زندگی کردن است تا زندگی در حال.
(اندرو ساریس)
ادامه مطلب ...