در پوستر آمریکایی فیلم ، نام ادیسون ، کوری و انیشتین ذکر شده است . می گویند ادیسون پس از بار ها شکست بالاخره موفق شد تا به اختراع بزرگش برسد . حالا سیدنی (الک گینس،ستاره اصلی کمدی های ایلینگ با هنرنمایی در قلب های مهربان و نیم تاج ها ، قاتلین پیرزن و این فیلم) که به دلیل تلاش های پی درپی و ناموفقش برای اختراع الیافی که هرگز کهنه و کثیف نمی شود ، از چندین کارخانه اخراج شده ، حالا بالاخره موفق شده است. اما مدیران کارخانه ها و البته کارگران چون می دانند که اگر چنین پارچه ای تولید شود ، صنعت نساجی مختل خواهد شد ، تلاش می کنند تا از شروع تولید این پارچه جلوگیری کنند. مدیران (از جوانی جویای نام با بازی مایکل گاف -بعد ها در سری فیلم های بتمن ظاهر شد - تا پیرمردی با بازی ارنست تسیجر که مانند نقشش در عروس فرانکشتاین ترسناک است!) سعی می کنند با فریب سیدنی و امضای قراردادی حق قانونی این اختراع را از او بگیرند و کارگران نیز علیه او قیام می کنند.
آلبرت (ژان گابن) هتلداری است در نرماندی که با مست کردن به گذشته بر میگردد : به زمانی که سرباز نیروی دریایی بود و در چین خدمت میکرد. سال ۱۹۴۴ است و او به زنش قول میدهد و قسم میخورد که اگر هتلش از بمب های هوایی جان سالم به در ببرد ، الکل را ترک کند. او به قولش عمل میکند و شب ها به جای نوشیدن الکل ، آبنبات میخورد.
ادامه مطلب ...(این نوشته در شماره 613 ماهنامه فیلم چاپ شده است)
۱.
کائوریسماکی گفته بود که «سوی دیگر امید» اخرین فیلمش خواهد بود. اما مانند سوی دیگر امید ، شش سال بعد و در جشنواره کن فیلم دیگری از او اکران شد : برگ های افتاده (یا برگریزان) . فیلمی که تفاوتی با آثار دیگر آکی و شباهتی با فیلم های امروز جهان ندارد. کائوریسماکی مانند آثار قبلیاش ، با وجود دلبستگی و توجه به گذشته ، از فلاکت های فعلی و نگرانی های آینده نمیگذرد : علاوه بر التفات و مهرورزی همیشگی نسبت به طبقه کارگر ، خبر جنگ روسیه و اوکراین را بار ها از رادیو میشنویم. او نمیخواهد از تیرگی زمانهای که در آن زندگی میکند فرار کند. حتی خارج از خود فیلم ، فروش برگریزان را به اسرائیل و ترکیه ممنوع اعلام کرد .
ادامه مطلب ...