اینکه فیلمی بتواند هم سرگرم کننده و دیدنی باشد ، هم به گرایشات خاص و حساس جنسی اشاره کند ( آن هم در کشوری مسلمان) ، هم با طنز گزنده خود به مردم و فئودالیسم طعنه بزند و هم در زیر لایه ها انتقادی تند بر سیاست های وقت داشته باشد (حتی جنگ شش روز با اسرائیل) یک شاهکار نیست؟!
ادامه مطلب ...(این نوشته در شماره ۶۰۶ ماهنامه فیلم چاپ شده است.)
نگاهی به اقتباس های مهم از آلیس... : اولین اقتباس از آلیس... در سال ۱۹۰۳ ساخته شد. فیلمی هشت دقیقهای به کارگردانی سیسیل هپورث و پرسی استو که در آن برزگ شدن آلیس با حرکت (یک دالی) روبهجلو دوربین نشان داده میشود! سپس در ۱۹۱۰ ادوین اس پورتر ، که از تاثیر گذار ترین کارگردانان دوران خودش بود ، به سراغ این رمان رفت اما اقتباس او تفاوت چندانی با اثر قبلی نداشت.در ۱۹۱۵ دبیلو یانگ اولین فیلم بلند از آلیس را ساخت. فیلم پنجاه و نه دقیقهای او ترکیبی است از دو رمان کارول : ماجرا های آلیس در سرزمین عجایب و آن سوی آینه (کاری که تیم برتون در قرن بعدی تکرارش کرد) . والت دیزنی هم به سراغ آلیس رفت. در دهه بیست او مجموعهای کمدی ساخت که کمترین شباهت را به رمان کارول داشت. آلیسِ دیزنی با گربهای به نام جولیوس همراه میشد و ماجراهایی برایش پیش میآمد. در ۱۹۳۱ استودیو مترو پولیتن فیلمی کم هزینه و پنجاه و هشت دقیقه ای ساخت که از هر نظر تجربه ای ناموفق بود. این اولین اقتباس ناطق از آلیس بود. در سال ۱۹۳۳ ، شش سال قبل از ساخته شدن جادوگر شهر اُز توسط mgm ، پارامونت فیلمنامه جوزف ال. منکیهویچ از رمان کارول را به نورمن زد مک لاود داد تا فیلمی بسازد با بازی کری گرانت و گری کوپر. البته که کوپر و گرانت در اینجا در نقش مردانی جذاب و قدرتمند ظاهر نمیشوند و با پوشیدن لباس های مخصوص ، نقش موجودات عجیب و غریب داستان کارول را بازی میکنند. در ۱۹۴۹ دالاس بوئر در فرانسه اولین استاپ موشن از آلیس را ساخت که با لایو اکشن ترکیب شده بود.در ۱۹۵۱ والت دیزنی یک انیمیشن درست و حسابی بیرون داد ، که شاید تا زمان خودش بهترین اقتباس از این رمان بود. در ادامه اقتباس های آلیس ، در سینما و تلویزیون به لهستان ، استرالیا و حتی شوروی هم رسید.تا اینکه در سال 1988 یان شوانکمایر برای اولین فیلمش به سراغ رمان کارول رفت تا متفاوت ترین اقتباس از این رمان را بسازد :
ادامه مطلب ...در این فیلم موسیقی نقش بسیار مهمی دارد؛ چون این فیلم فیلمی زنانه است . داستان دربارهی زنی (جنا رولندز) است که کار میکند و بازیگر است؛ درباره ی رویاها و خیال پردازیهایش که البته با واقعیت در هم تنیده شدهاند. و یک مرتبه بعد از این سالها یکی می آید و شیطنت میکند و میگوید: «تو این نمایشنامه رو دوست نداری چون احساس پیری بهت دست میده»؛ و این طوری مهر پایانی میزند بر خیالپردازی های او. این زن حتی لحظه ای هم باور نمیکند که چنین استدلالی درست باشد اما حرفش را هم نمیتواند ثابت کند و در طول فیلم تنهای تنها شروع میکند به جنگیدن و میگوید: «اگه قرار باشه این حرف رو قبول کنم فاتحهم خوندهس و کارم تمومه دیگه نه میتونم شادی کنم، نه خوشگذرونی....» میجنگد و عاقبت هم پیروز میشود.¹
«جان کاساوتیس»
ادامه مطلب ...شگفت انگیز است که مرد ناجور کم تر از مرد سوم دیده شده، خیلی کم تر! کارول رید داستان قهرمان زخم خوردهاش (جیمز میسون) ، که در برف و سرما به دنبال امنیت میگردد را استادانه به تصویر میکشد. به گونه ای که همدلی و همدردی تماشاگر با شخصیت به اوج میرسد. مردی که یک مبارز مهم سیاسی است ولی مردم و دوستانش به او پناه نمیدهند و به او کمک نمیکنند. ادامه مطلب ...