سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

مردی با لباس سفید (The Man in the White Suit/1951) / ادیسون ، کوری ، انیشتین و حالا استراتون!

در پوستر آمریکایی فیلم ، نام ادیسون ، کوری و انیشتین ذکر شده است . می گویند ادیسون پس از بار ها شکست بالاخره موفق شد تا به اختراع بزرگش برسد . حالا سیدنی (الک گینس،ستاره اصلی کمدی های ایلینگ با هنرنمایی در قلب های مهربان و نیم تاج ها ، قاتلین پیرزن و این فیلم) که به دلیل تلاش های پی درپی و ناموفقش برای اختراع الیافی که هرگز کهنه و کثیف نمی شود ، از چندین کارخانه اخراج شده ، حالا بالاخره موفق شده است. اما مدیران کارخانه ها و البته کارگران چون می دانند که اگر چنین پارچه ای تولید شود ، صنعت نساجی مختل خواهد شد ، تلاش می کنند تا از شروع تولید این پارچه جلوگیری کنند. مدیران (از جوانی جویای نام با بازی مایکل گاف -بعد ها در سری فیلم های  بتمن ظاهر شد - تا پیرمردی با بازی ارنست تسیجر که مانند نقشش در عروس فرانکشتاین ترسناک است!) سعی می کنند با فریب سیدنی و امضای قراردادی حق قانونی این اختراع را از او بگیرند و کارگران نیز علیه او قیام می کنند. 

 
ادامه مطلب ...

می خواهم زنده بمانم ! (1958 / !I Want To Live) / سقوط تدریجی

رابرت وایز از همان ابتدای کار یعنی در تیتراژ خلاقیتش را نشان می دهد. عنوان فیلم ، به صورتی ناگهانی بر پرده نقش می بندد و اندک اندک از ما دور ، کوچک تر و در نهایت محو می شود. این چیزی است که وایز در می خواهم زنده بمانم! نشان می دهد.  

ادامه مطلب ...

همه خطرات را در نظر بگیرید (Classe Tous Risques) 1960 / من از بیگانگان هرگز ننالم

(این نوشته در شماره ۶۱۳ ماهنامه فیلم چاپ شده است)

همه خطرات را در نظر بگیرید (در ایتالیا با نام  آسفالت داغ و در آمریکا خطر بزرگ) که اقتباسی از رمانی به همین نام از ژوزه جووانی است ، وضعیتی بغرنج را مطرح می‌کند که می‌توان آن را آزمایشی برای مرام و معرفت و اثبات دوستی دانست. این دقیقا به جووانی بر می‌گردد : در آثاری مانند نفس دوباره(اقتباس ژان پیر ملویل) ، حفره (اقتباس ژاک بکر)‌ و ...  هم رفاقت و خیانت مفهوم اصلی اثر را می‌سازند. 

ادامه مطلب ...