سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

وقتی افراد می‌گویند امروزه استفاده از سیاه و سفید غیر ممکن است اشتباه می‌کنند/اریک رومر


موافقم که امروزه امر عادی ساختن فیلمهای رنگی است و ممکن است فیلم برداری سیاه و سفید کمی قدیمی و منسوخ به نظر برسد. راستش در عین حال با این نظر موافق نیستم من فکر می‌کنم که انسان احساس بسیار قوی نسبت به سیاه و سفید دارد. این فقط در عکاسی وجود ندارد ، بلکه در طراحی‌ها و حکاکی ها نیز وجود دارد _ نقاشان نیز تصاویر را به صورت رنگی خلق می‌کردند ، اما به منظور خلق مضمونی خاص طراحی و حکاکی سیاه و سفید نیز کار می‌کردند. در نتیجه فکر می‌کنم که سیاه و سفید اکنون توسط عموم پذیرفته شده است ، و بنابراین معتقدم وقتی افراد می‌گویند امروزه استفاده از سیاه و سفید غیر ممکن است اشتباه می‌کنند.

اریک رومر،۱۹۷۱


شب افتتاح (Opening Night) 1977 / زنی‌تحت‌تاثیر

در این فیلم موسیقی نقش بسیار مهمی دارد؛ چون این فیلم فیلمی زنانه است . داستان درباره‌ی زنی (جنا رولندز) است که کار می‌کند و بازیگر است؛ درباره ی رویاها و خیال پردازی‌هایش که البته با واقعیت در هم تنیده شده‌اند. و یک مرتبه بعد از این سالها یکی می آید و شیطنت می‌کند و می‌گوید: «تو این نمایشنامه رو دوست نداری چون احساس پیری بهت دست میده»؛ و این طوری مهر پایانی می‌زند بر خیال‌پردازی های او. این زن حتی لحظه ای هم باور نمی‌کند که چنین استدلالی درست باشد اما حرفش را هم نمی‌تواند ثابت کند و در طول فیلم تنهای تنها شروع می‌کند به جنگیدن و می‌گوید: «اگه قرار باشه این حرف رو قبول کنم فاتحه‌م خونده‌س و کارم تمومه دیگه نه میتونم شادی کنم، نه خوشگذرونی....» می‌جنگد و عاقبت هم پیروز می‌شود.¹

«جان کاساوتیس» 

ادامه مطلب ...

من با یک ساحره ازدواج کردم (I Married a Witch) 1942


 درباره «من با یک ساحره ازدواج کردم» شما اغلب در فیلم های تان به فانتزی برگشت می‌کنید آیا مخصوصاً دنبال سوژه فانتزی می گشتید؟ 

نه بعد از آن تلاش مذبوحانه ای که کرده بودم در جستجوی سوژه ای بودم که آن را فیلم کنم ، هر فیلمی. بعضی از افراد می گویند که من با این فیلم، فرصتی به «ورونیکا لیک» دادم اما عکس آن صحت دارد او به من فرصت داد چون در آن هنگام ورونیکا لیک یک هنر پیشه جوان خوش آتیه بود که کمپانی پارامونت قراردادی با او بسته بود. یک بار من با «پرستون استورجس» که دوست بزرگ من و آن هنگام کارگردان مهمی در پارامونت بود ملاقات کردم.  

ادامه مطلب ...

کتاب «سینما به روایت ژان پیر مل‌و‌یل»


«فکر می کنم  در این مورد اتفاق نظر داریم،

اما اگر تصادفا با من اختلاف نظر دارید،مسلم

است که حق با من است! »

این مصاحبه به سبک کتاب هیچکاک و تروفو (سینما به روایت هیچکاک) انجام شده است و به اندازه همان کتاب خواندنی و جذاب است. در این کتاب ، روی نوگی یرا در مورد تک تک فیلم های ملویل با او مصاحبه کرده است (غیر از یک پلیس ، به علت فوت ملویل. البته یادداشتی از فیلیپ لابرو در مورد این فیلم گنجانده شده). به نظرم حتی اگر فیلم های ملویل را ندیده باشید ، از خواندن این کتاب لذت می‌برید!


بخش هایی از کتاب:   

ادامه مطلب ...

یاسوجیرو ازو و کوگو نودا

یاسوجیرو ازو کارگردان و کوگو نودا فیلمنامه نویس در طول همکاری خلاقانه افسانه ای سی و پنج ساله خود با هم بیست و هفت فیلم را طراحی کردند که بسیاری از آنها شاهکار بودند. همکاری طولانی و نزدیک آنها - که پرتره های خانوادگی عمیق و مشهور بین المللی مانند اواخر بهار (1949) و داستان توکیو (1953) را ایجاد کرد - از یک حساسیت سینمایی مشترک و یک دوستی کم نظیر ناشی شد.  

ادامه مطلب ...