سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

کوتاه درباره میمونی در زمستان (Un singe en hiver 1971)

آلبرت (ژان گابن) هتلداری است در نرماندی که با مست کردن به گذشته بر می‌گردد : به زمانی که سرباز نیروی دریایی بود و در چین خدمت می‌کرد. سال ۱۹۴۴ است و او به زنش قول می‌دهد و قسم می‌خورد که اگر هتلش از بمب های هوایی جان سالم به در ببرد ، الکل را ترک کند. او به قولش عمل می‌کند و شب ها به جای نوشیدن الکل ، آبنبات می‌خورد.  

 

در سوی دیگر داستان ، گابریل (ژان پل بلموندو) با مست کردن به اسپانیا و گاوبازی می‌رود. او که ازدواج و رابطه‌ای ناموفق داشته ، آمده تا دخترش را از مدرسه شبانه‌روزی مرخص کند و با او به سفر برود. او هیچ قصدی برای ترک کردن الکل ندارد. مواجهه او با آلبرت باعث می‌شود که پیرمرد برای یک شب قولش را بشکند ، به الکل روی بیاورد و خودش را رها کند.

میمونی در زمستان فیلمی‌ است درباره گذشته و بازگشتن به آن . به نظرم داستانی که آلبرت برای دختر گابریل تعریف می‌کند به همین نکته اشاره دارد. میمونی در زمستان ما را به پذیرش دعوت می‌کند. در سکانس های دیوانه‌وار آتش‌بازی و گاو بازی با ماشین های خیابان ، شخصیت ها خودشان را رها می‌کنند و به هیچ چیزی اهمیت نمی‌دهند. همانطور که ژان گابن قول خودش را می‌شکند و برای یک شب باز هم به سراغ مشروب می‌رود و مست می‌کند. اما می‌داند که مانند میمون های چینی در زمستان ،  به جنگل بازگردانده می‌شود.

نظرات 1 + ارسال نظر
Lunacy سه‌شنبه 4 دی 1403 ساعت 11:28 https://lunacy.blogsky.com/

باید فیلم جالبی باشه.

بله.پیشنهاد می‌کنم ببینید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد