به گمانم برای چنین فیلمی سخن گفتن از فرم و محتوا اشتباه است. نمیتوان این بحث را پیش کشید. زانوسی تا جایی که میتواند این دو را در هم تنیده میکند ، در واقع دغدغهاش را بیواسطه (بدون نمادگرایی و نشانه گذاری سینمایی در معنای عام خودش) بیان میکند. این شیوه نوین و نادر ترکیبی است از «مقاله،مستند و داستان» که به «مشکلات جهانبینی خاصی که علم برای انسان امروزی ایجاد میکند» اشاره میکند. جزئیات مقالهای ، داستانی و مستندِ روشنگری پیوندی ناگسستنی با هم دارند. در واقع جدا از هم به نظر میرسند اما به هم وابسته اند و اشاره مستقیم به مفهوم روشنگری ، که مفهومی کلیست حاصلش شده این. اینکه روشنگری همه چیز را دربرمیگیرد : بدن و فردیت ، خانواده ، دین و علم و فلسفه ، مرگ و زندگی و... تمام تجربیات مهم و ابعاد سردرگم کننده زندگی را . ادامه مطلب ...
فیلم زانوسی در عین سادگی بسیار مهم و پیچیده است. می توانی از فضای دنج فیلم لذت ببری ولی نمی توانی کتمان کنی که زانوسی با این تضاد بین دو شخصیت، بدون اینکه خودش قضاوتی کند ، چقدر تو را درگیر می کند.فیلم نشان می دهد که باید از زندگی لذت برد. باید ببینی،بشنوی،بخوانی،بدوی ،بازی کنی ... از ادبیات و فلسفه،موسیقی و کلا چیزی مفید،که دوستش داری لذت ببری و خلاصه زندگی کنی. حتی در دیالوگ ها اشاره می شود : مارک می گوید « افسوس که وقتی کافی برای انجام کار مورد علاقه خود نداریم». یان پاسخ می دهد «ما که توی دوره رنسانس زندگی نمی کنیم! »
ادامه مطلب ...