پیش از اینکه بفهمید پریش و لیون جایزه اسکار ادامه مطلب ...
راه و روش رِی به کاری که گاوبازها می کنند بی شباهت نبود : نیکلاس ری همیشه دست به تجربه های متفاوت و جالب میزد و محتوا هایی خاص و جسورانه میساخت . او مجبور بود برای فرار از فاجعه تعادل را حفظ کند! گاهی اوقات زمین خورد ، اما در بیشتر موارد موفق و سزاوار ستایش بود.
مردانجسور هم از این قاعده مستثنی نیست. در مردانجسور رابرت میچم نقش یک گاو باز حرفه ای (جِف) را بازی میکند که مدتی است از کارش فاصله گرفته. او - ظاهرا پس از مدت ها - به خانه دوران کودکی اش می رود و به طور اتفاقی باعث می شود جوانی به نام وِس (آرتور کندی) به حرفه سابق او بپیوندد (بازگشت به خانه در ادامه نشان میدهد که چه معنی دارد: جف به گاوبازی هم بر میگردد). لوئیز ، همسرِ جوان (سوزان هیوارد) یک رقابت تنگاتنگ را با جف آغاز می کند. پس از فراز و نشیب های فراوان جف از عشقش به لوئیز خبر می دهد (که البته ما با میزانسن های خلاقانه ری، قبل از اعتراف به درون میچم نفوذ کرده بودیم). ادامه مطلب ...
در این فیلم موسیقی نقش بسیار مهمی دارد؛ چون این فیلم فیلمی زنانه است . داستان دربارهی زنی (جنا رولندز) است که کار میکند و بازیگر است؛ درباره ی رویاها و خیال پردازیهایش که البته با واقعیت در هم تنیده شدهاند. و یک مرتبه بعد از این سالها یکی می آید و شیطنت میکند و میگوید: «تو این نمایشنامه رو دوست نداری چون احساس پیری بهت دست میده»؛ و این طوری مهر پایانی میزند بر خیالپردازی های او. این زن حتی لحظه ای هم باور نمیکند که چنین استدلالی درست باشد اما حرفش را هم نمیتواند ثابت کند و در طول فیلم تنهای تنها شروع میکند به جنگیدن و میگوید: «اگه قرار باشه این حرف رو قبول کنم فاتحهم خوندهس و کارم تمومه دیگه نه میتونم شادی کنم، نه خوشگذرونی....» میجنگد و عاقبت هم پیروز میشود.¹
«جان کاساوتیس»
ادامه مطلب ...در همه یا هیچِ مایک لی با وجود انسجام روایی حضور کارگردان/فیلمنامهنویس را حس میکنیم. برعکسِ راز ها و دروغ ها. در همه یا هیچ ، مایک لی این سه خانواده را هر جوری که هست به هم ربط میدهد ولی از ادامه دادن داستانِ دو خانوادهی دیگر امتناع میکند. ما در مورد خانوادهی تیموتی اسپال به نتیجه و پایانی میرسیم ، اما در مورد بچه ای که معلوم نیست سقط میشود یا نه ، و از فرجام رابطه دختر با آن پسر عجیب و غریب چیزی دست گیرمان نمیشود. همه یا هیچ جزو بهترین فیلم های لی نیست، اما مثل همیشه ، تاثیر گذار است.
شخصیت اصلی و مد نظر ری ، در پایان بر خلاف در مکانی متروک ، فراتر از واقع و شورش بی دلیل خودش را تخلیه نمی کند ؛ بلکه با عشق آرام می شود. رابرت رایان در این فیلم نقش مردی را بازی می کند که می بینیم چه رفتار خصمانه ای با خلافکاران و پلیس های دیگر دارد. او با آدم های دور و برش، و فضای سرد و بی روح شهر ارتباط برقرار نمی کند ؛ ولی پس از آشنایی با دختر نابینا (آیدا لوپینو) همه چیز دگرگون می شود...