من پیش از اینکه مسعود اطیابی رگباری فیلم - مثلا - کمدی ، به این ترتیب و به این سرعت بسازد(البته بیشتر مسئله اکران مطرح هست در این مورد)،خروس جنگی(۸۶)، شرط اول(۸۸) و اخلاقتو خوب کن(۹۰) را دیده بودم. آش دهان سوزی نبودند. همان کمدی های آن زمان ها و همان ویژگی های تکراری. اخلاقتو خوب کن به نظرم می خواست چیز جدیدی باشد که مضحک بود . البته نه مضحک خنده دار. شرط اول هم تکلیفش با خودش مشخص نبود! نکته جالبش این بود که اکبر عبدی نقش داماد جوان خانواده را بازی می کرد!
در دنیای تصویر خوانده بودم که منتقدی اعتقاد داشت اطیابی کمدی بلد است. از آن منتقد محترم عذر می خواهم ولی اطیابی اصلا کمدی بلد نیست! (لطفا برای خواندن ادامه مطلب روی ادامه مطلب کلیک کنید!)
ادامه مطلب ...
هنوز تماشای زنگ تفریح به اندازه کافی پاداش به همراه دارد و وقتی از سینما بیرون می آیید نه تنها لبخند بر لب دارید بلکه شهر دور و برتان را به چشم دیگری می بینید.¹
(جاناتان رامنی)
آنها به هتل به رستوران به تئاتر برده می شوند آن چنان که گروه های گردشگران دیگر نیز کم و بیش همین مسیر ها را طی می کنند.یکی از مهم ترین توقفگاه های آنها در شهر بازدید از نمایشگاه خرید و فروش است که وسایل خانگی عجیب و غریب در آنجا نمایش داده می شود. آنها از دیدم وسایلی مانند جارو برقی چراغدار ، درهای داخلی که بی صدا باز و بسته می شوند و سطل هایی که به شکل ستون های یونان باستان اند حیرت زده می شوند. همان گونه که دبور اشاره می کند آنها در جهانی که خود را به مانند جهان عظیم نمایش ها عرضه می کنند ، زندگی می کنند . آنها نمونه های کاملی از مصرف گرایان جامعه نمایش هستند.²
(گراهام کرنس ، ریتل کالج)
ادامه مطلب ...