سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

وقت بازی/زنگ تفریح (Playtime) از دریچه نقد جاناتان رامنی ( و گراهام کرنس و ریتل کالج)


هنوز تماشای زنگ تفریح به اندازه کافی پاداش به همراه دارد و وقتی از سینما بیرون می آیید نه تنها لبخند بر لب دارید بلکه شهر دور و برتان را به چشم دیگری می بینید.¹

(جاناتان رامنی)


آنها به هتل به رستوران به تئاتر برده می شوند آن چنان که گروه های گردشگران دیگر نیز کم و بیش همین مسیر ها را طی می کنند.یکی از مهم ترین توقفگاه های آنها در شهر بازدید از نمایشگاه خرید و فروش است که وسایل خانگی عجیب و غریب در آنجا نمایش داده می شود. آنها از دیدم وسایلی مانند جارو برقی چراغدار ، درهای داخلی که بی صدا باز و بسته می شوند و سطل هایی که به شکل ستون های یونان باستان اند حیرت زده می شوند. همان گونه که دبور اشاره می کند آنها در جهانی که خود را به مانند جهان عظیم نمایش ها عرضه می کنند ، زندگی می کنند . آنها نمونه های کاملی از مصرف گرایان جامعه نمایش هستند.²

(گراهام کرنس ، ریتل کالج) 

 

قرار نیست با این فیلم  قهقهه بزنیم.تاتی ما را به فضایی عجیب و غریب می برد.در طول  فیلم اولو را گم می کنیم. همانطور که اول فیلم به سختی او را پیدا می کنیم.

در فیلم ایده های ریز و درشت زیادی را می بینیم که شاید برای بار اول به آنها پی نبریم. من به دوتا از درشت تر ها اشاره می کنم!

 می بینیم که مردی اولو را به خانه اش دعوت می کند. خانه او دیوار شیشه ای دارد. در واقع روباز است و مردم از خیابان می توانند ببینند درون خانه چه خبر است. تاتی هم دوربین را به درون خانه نمی برد و ما هم از بیرون نظاره گر هستیم.در نیمه دوم قرن بیستم ساختمان های روباز واقعا وجود داشتند و تاتی شوخی نمی کند! در چنین ساختمان هایی حریم خصوصی خاصی وجود ندارد و این ترسناک به نظر می رسد.

یکی دیگر از شوخی ها و ایده های تاتی به «در» مربوط است.   شوخی با «در» چند بار در فیلم تکرار می شود ؛ مثل در بی صدا. در نمایشگاه،اولو می بیند که مردی در بی صدا می فروشد. دری که نه با زدن ضربه صدا می دهد و نه با باز و بسته کردن آن. و نکته جالب این است که خود فروشنده به دلیلی عصبانی می شود و در را با غیظ ، در حالی که دارد فریاد می زند محکم می بندد؛ ولی طبعا در صدا نمی دهد! این تناقض خیلی جالب و بامزه است و طنز گزنده ای دارد.

جزییات بی حد و حصر تاتی در سکانس چهل و پنج دقیقه ای رستوران به اوج خود می رسد. هنگام دیدن این سکانس نمی توانید گیج نشوید. تاتی به واقع یک مفهوم مهم جامعه شناسانه را مطرح می کند؛ وقتی که اولو ناخواسته تغییراتی را در آن فضای منظم به وجود می آورد.


 کرنس و کالج ، در مقاله شان با ارجاع به نظرات هانری لوفور (جامعه شناس) به این نکته اشاره کرده اند:

«برای لوفور تصاحب (appropriation) عملی است که در آن ماهیت تعریف شده برای ساختمان به وسیله افرادی که خارج از قوانین و قواعد معین عمل می کنند به منظور ارضای نیاز های مختلف تصحیح می شود.»


در کل زنگ تفریح تاتی، نقد معماری مدرن است. معماری مدرن که در خدمت سودآوری سرمایه داران است ؛ البته به نقد مسائلی جزئی تر ، مثل بروکراسی هم می پردازد.

 هزینه زیادی صرف ساخت یک پاریس کوچک ،این ساختمان ها و لوکیشنی که در فیلم دیدید شد : ۱۷ میلیون فرانک! بودجه قطعا محدود بود و  تاتی به دلیل بدهی ها  ورشکست شد.



۱.سینما و ادبیات،شماره ۴۴،ترجمه شهریار خلفی

۲.همان،ترجمه مهدی ملک

نظرات 1 + ارسال نظر
میله بدون پرچم دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت 15:16

سلام
یاد داستان میرا افتادم که در زمان-مکانی جریان داشت که همه خانه‌ها شیشه‌ای و شفاف بود ...
کتاب کم حجم و خواندنی ایست اگر نخوانده‌اید

سلام. ممنون بابت معرفی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد