سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

معجزه در میلان(Miracolo a Milano) 1951 / بیا با جارو ها پرواز کنیم

  

معجزه در میلان شیوه جدیدی از نئورئالیسم را به نمایش می گذارد. در این فیلم واقعیت (بی عدالتی و فقر) به گونه ای دیگر به نمایش در می آیند. تلفیق واقعیت و جادو ، با طنز تلخ و شیرین زاواتینی و دسیکا باعث شده تا معجزه در میلان یکی از زیبا ترین فیلم های تاریخ ایتالیا باشد. 

فیلم به شدت در کمدی موفق است. سکانسی که برای یک مرغ قرعه کشی می کنند ، خیلی خنده دار است. هر چند که تلخی هم دارد و به هر حال طنز همین است. وقتی عدد نود در می آید، مردی مضطرب به برگزار کنندگان قرعه کشی نگاه می کند. از او می پرسند شماره ات چند است می گوید هشتاد و نه ! بعد یکی از آنها می گوید خب که چی مال من هم دوازده است! پس از این واکنش پیرمردی که برنده شده هم بسیار جذاب است. که باید ببینید و گفتن این موقعیت ها بیهوده است‌.

شوخی های فانتزی و خلاقانه فیلم، قبل از وقوع معجزه هم قابل مشاهده هستند. مثل همان شوخی با نور خورشید. وقتی مردم از سرما دارند یخ می زنند و خورشید هم بازی اش گرفته ! البته من فکر می کنم اگر از همان اول ، اینگونه کنار هم بایستند هم گرم می شوند!


توتو قبل از اینکه آن کبوتر را از روح پیرزنی که او را بزرگ کرده بگیرد هم به مردم کمک می کند. در واقع ما باید با هر درجه از توانایی که داریم سعی کنیم به مردم کمک کنیم‌. بعضی ها این کمک کردن ها را فقط در بحث مادی خلاصه می کنند در حالی که برخورد توتو با مردم چیزی که من می خواهم بگویم را نشان می دهد.

فیلم خیلی مستقیم نکته سیاسی/اقتصادی/اجتماعی اش را می گوید ولی این مانعی برای فیلم نیست. فیلم سرگرم کننده و بامزه است ولی تلخ هم هست چون از واقعیت می گوید‌.

مثلا وقتی آن مرد پولدار می آید ، که آشکارا نماینده سیاستمداران است . سیاستمدارانی که وعده می دهند و از برابری (اینکه مهم نیست دماغ چه کسی بزرگتر است!) سخن می گویند ولی فقط به فکر خودشان هستند. بیشتر نقد سرمایه‌داری است. و طنز هم نقد است. 

فیلم همانطور که دلسوز این فقرا/مردم است، پس از اینکه توتو آن توانایی را به دست می آورد به طمع آدمی هم اشاره می کند. یعنی اگر فرصتش مهیا باشد ما از هیچگونه قناعتی پیروی نمی کنیم و می خواهیم بیشتر و بیشتر پول داشته باشیم! منظورم سکانسی از فیلم است که مردم نمی توانند خودشان را کنترل کنند و در آخر میلیون میلیون پول می خواهند! همانطور که ویکتور هوگو می گوید که پول خادمی بی همتا اما اربابی مستبد است! در واقع جنبه اش را نداریم !

پایان رویایی فیلم، بسیار نماد پردازانه است. در واقع اگر از زاویه دیگری به فیلم نگاه کنیم فیلم خیلی هم تلخ است. البته از محبت و دوستی و عشق هم سخن می گوید. اینکه چه نقشی در تحمل این وضعیت ، و رسیدن به خوشبختی دارند. ولی به نظرم این واقعیت را می گوید که رهایی از این واقعیت سیاسی/اقتصادی/اجتماعی تنها با معجزه امکان پذیر است. اینکه جارو ها جادویی شوند و پرواز کنیم... 

نظرات 1 + ارسال نظر
سیدمحسن شنبه 6 اسفند 1401 ساعت 00:41

درود بر شما---فیلم و سینما و سریالها تاثیر گزار ترین ابزار برای افزایش ظرفیت های بشری هستند.فیلمها توانسته اند ظرفیت بشر در مورد تمدن را افزایش بدهند .توانسته اند جنگ و کشتار و مرگ را به راحتی در ضمیر آگاه و ناخود آگاه ما وارد کنند. جنگها توانسته اند تحمل و بردباری ما در برابر فقر و تبعیض و.....بسیار افزایش بدهند.چون در زمان تماشای فیلم ضرری متوجه ما نیست .ولی در حقیقت مغز ما ناگزیر با اتفاقات و حوادث به خوبی کنار می اید و تصور میکند که در عالم واقع هم فقر و جنگ و تبعیض و تعصب همانقدر که در فیلمها بی خطر هستند بی خطر است

ممنون. حرف دل من رو زدید. البته این فیلم مثل برخی فیلم ها در ستایش جنگ و فقر نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد