سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

همه خطرات را در نظر بگیرید (Classe Tous Risques) 1960 / من از بیگانگان هرگز ننالم

(این نوشته در شماره ۶۱۳ ماهنامه فیلم چاپ شده است)

همه خطرات را در نظر بگیرید (در ایتالیا با نام  آسفالت داغ و در آمریکا خطر بزرگ) که اقتباسی از رمانی به همین نام از ژوزه جووانی است ، وضعیتی بغرنج را مطرح می‌کند که می‌توان آن را آزمایشی برای مرام و معرفت و اثبات دوستی دانست. این دقیقا به جووانی بر می‌گردد : در آثاری مانند نفس دوباره(اقتباس ژان پیر ملویل) ، حفره (اقتباس ژاک بکر)‌ و ...  هم رفاقت و خیانت مفهوم اصلی اثر را می‌سازند. 

ادامه مطلب ...

وقتی افراد می‌گویند امروزه استفاده از سیاه و سفید غیر ممکن است اشتباه می‌کنند/اریک رومر


موافقم که امروزه امر عادی ساختن فیلمهای رنگی است و ممکن است فیلم برداری سیاه و سفید کمی قدیمی و منسوخ به نظر برسد. راستش در عین حال با این نظر موافق نیستم من فکر می‌کنم که انسان احساس بسیار قوی نسبت به سیاه و سفید دارد. این فقط در عکاسی وجود ندارد ، بلکه در طراحی‌ها و حکاکی ها نیز وجود دارد _ نقاشان نیز تصاویر را به صورت رنگی خلق می‌کردند ، اما به منظور خلق مضمونی خاص طراحی و حکاکی سیاه و سفید نیز کار می‌کردند. در نتیجه فکر می‌کنم که سیاه و سفید اکنون توسط عموم پذیرفته شده است ، و بنابراین معتقدم وقتی افراد می‌گویند امروزه استفاده از سیاه و سفید غیر ممکن است اشتباه می‌کنند.

اریک رومر،۱۹۷۱


کتاب «سینما به روایت ژان پیر مل‌و‌یل»


«فکر می کنم  در این مورد اتفاق نظر داریم،

اما اگر تصادفا با من اختلاف نظر دارید،مسلم

است که حق با من است! »

این مصاحبه به سبک کتاب هیچکاک و تروفو (سینما به روایت هیچکاک) انجام شده است و به اندازه همان کتاب خواندنی و جذاب است. در این کتاب ، روی نوگی یرا در مورد تک تک فیلم های ملویل با او مصاحبه کرده است (غیر از یک پلیس ، به علت فوت ملویل. البته یادداشتی از فیلیپ لابرو در مورد این فیلم گنجانده شده). به نظرم حتی اگر فیلم های ملویل را ندیده باشید ، از خواندن این کتاب لذت می‌برید!


بخش هایی از کتاب:   

ادامه مطلب ...

گربه (Le Chat) 1971 / فروپاشی


این را باید آخر از همه بگویم ولی همین اول می گویم! فیلم می توانست بهتر تمام شود. نه اینکه چه می بینیم، بیشتر اینکه چگونه می بینیم. به جای اینکه فیلم ما را به موقعیت دیگری ببرد و پرستاری دیالوگی بگوید و کارگردان از ما انتظار پوزخند داشته باشد ، می توانست پس از نشان دادن رخداد پایان فیلم ، آن میزانسن جذاب، دوربین را به عقب ببرد و تصویری از ساختمان هایی که تخریب می شوند نشان دهد. همان هایی که در طول فیلم می بینیم. تصاویری که نشانه ای هستند برای فروپاشی و آنها را می توان تعمیم داد به رابطه این زوح که به پایان رسیده است.   

گربه را فیلمی متوسط می دانم. کاری ندارم که راحر ابرت به این فیلم  سه و نیم ستاره داده است! و ژان گابن این فیلم را بهترین فیلمش، پس از جنگ،می نامد!

ادامه مطلب ...