« با احترام، این شماره تقدیم میشود به روح داریوش مهرجویی »
در این شماره ، نوشتهای از من در مورد آلیس ، اقتباس متفاوت یان شوانکمایر از رمان لوئیس کارول چاپ شده است.
در این فیلم موسیقی نقش بسیار مهمی دارد؛ چون این فیلم فیلمی زنانه است . داستان دربارهی زنی (جنا رولندز) است که کار میکند و بازیگر است؛ درباره ی رویاها و خیال پردازیهایش که البته با واقعیت در هم تنیده شدهاند. و یک مرتبه بعد از این سالها یکی می آید و شیطنت میکند و میگوید: «تو این نمایشنامه رو دوست نداری چون احساس پیری بهت دست میده»؛ و این طوری مهر پایانی میزند بر خیالپردازی های او. این زن حتی لحظه ای هم باور نمیکند که چنین استدلالی درست باشد اما حرفش را هم نمیتواند ثابت کند و در طول فیلم تنهای تنها شروع میکند به جنگیدن و میگوید: «اگه قرار باشه این حرف رو قبول کنم فاتحهم خوندهس و کارم تمومه دیگه نه میتونم شادی کنم، نه خوشگذرونی....» میجنگد و عاقبت هم پیروز میشود.¹
«جان کاساوتیس»
ادامه مطلب ...درباره «من با یک ساحره ازدواج کردم» شما اغلب در فیلم های تان به فانتزی برگشت میکنید آیا مخصوصاً دنبال سوژه فانتزی می گشتید؟
نه بعد از آن تلاش مذبوحانه ای که کرده بودم در جستجوی سوژه ای بودم که آن را فیلم کنم ، هر فیلمی. بعضی از افراد می گویند که من با این فیلم، فرصتی به «ورونیکا لیک» دادم اما عکس آن صحت دارد او به من فرصت داد چون در آن هنگام ورونیکا لیک یک هنر پیشه جوان خوش آتیه بود که کمپانی پارامونت قراردادی با او بسته بود. یک بار من با «پرستون استورجس» که دوست بزرگ من و آن هنگام کارگردان مهمی در پارامونت بود ملاقات کردم.
ادامه مطلب ...مشخصات کتاب : فیلم به عنوان فیلم ، ویکتور پرکینز ، ترجمه عبدالله تربیت ، نشر خجسته. (چاپ اول : ۱۳۶۷ ، نشر فیلم)
ادامه مطلب ...
در همه یا هیچِ مایک لی با وجود انسجام روایی حضور کارگردان/فیلمنامهنویس را حس میکنیم. برعکسِ راز ها و دروغ ها. در همه یا هیچ ، مایک لی این سه خانواده را هر جوری که هست به هم ربط میدهد ولی از ادامه دادن داستانِ دو خانوادهی دیگر امتناع میکند. ما در مورد خانوادهی تیموتی اسپال به نتیجه و پایانی میرسیم ، اما در مورد بچه ای که معلوم نیست سقط میشود یا نه ، و از فرجام رابطه دختر با آن پسر عجیب و غریب چیزی دست گیرمان نمیشود. همه یا هیچ جزو بهترین فیلم های لی نیست، اما مثل همیشه ، تاثیر گذار است.