سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

برگ‌های پاییزی (Autumn Leaves) 1956

برگ های پاییزی در ابتدا اثری لطیف و عاشقانه است اما کم کم به یک فیلم دلهره آور و روانشناختی تبدیل می‌شود. ابتدا داستان زنی میانسال ، تنها و محتاط با گذشته‌ای غم‌انگیز است که عاشق مردی جوان‌ می‌شود. اما با پی بردن به گذشته این مرد جوان و آشنایی با پدر و همسر سابق او همه چیز دگرگون می‌شود.شخصیت های کمابیش اگزجره ای که در فیلم قبلی آلدریچ یعنی مرگبار مرا ببوس (۱۹۵۵) حضور پررنگ تر و بیشتری  داشتند ، کمابیش خودشان را نشان می‌دهند : این بار فقط شخصیت های منفی‌. این بزرگنمایی در کارگردانی آلدریچ هم به وفور دیده می‌شود.

سه گانه اشغال (خاموشی دریا ، لئون مورین کشیش ، ارتش سایه ها)

خاموشی دریا (۱۹۴۷) : بر اساس رمانی به همین نام از ورکور

لئون مورین کشیش (۱۹۶۱): بر اساس رمانی  از بئاتریس بک

ارتش سایه ها (۱۹۶۹) : بر اساس رمانی به همین نام از ژوزف کسل

یک سه گانه غیر رسمی  : آیا می‌توان این سه اثر را یک سه‌گانه دانست؟ فاصله زمانی این را به ما نمی‌گوید : بین خاموشی دریا و لئون مورین کشیش چهارده و بین لئون مورین و ارتش سایه ها نه سال فاصله است. یعنی هر کدام از این فیلم ها در یک دوره خاص از سینمای ملویل ساخته شده‌اند. این تفاوت در فرم و نگاه ملویل در خود فیلم ها کاملا مشخص است. مثلا ارتش سایه ها در رنگ بندی و میزانسن و دکوپاژ آنچنان تفاوتی با سامورایی و دایره سرخ ندارد.  

ادامه مطلب ...

کوتاه درباره آنها در شب زندگی می‌کنند (They Live by Night) 1948

 کلیپی دیدم که جیم جارموش (اینجا) ، درباره فیلم های یکی از اساتیدش یعنی نیکلاس ری صحبت می‌کرد. و برای این یادداشت کوتاه ، می‌خواهم از  نکته ای کوچک -اما مهم- که جارموش به آن اشاره کرده استفاده کنم.  

ادامه مطلب ...

نَویگی‌تِر (The Navigator) 1924 از دریچه نقد (بررسی) دیوید رابینسون

یک بار دیگر «کشتی نوگی‌تر» فرصتی فراهم می‌آورد ، تا شاهد باشیم که استعداد های کیتن در عرصه های مختلف چه پیشرفت محسوسی کرده است. سکانس جنگ با آدمخواران حاوی برخی از تماشایی ترین پرش ها و سقوط های کیتن است. شوخیهای این فیلم آن چنان در هم فشرده و چنان در هم یافته است که گاه همپای آنها پیش آمدن یا یادآوری تداوم آنها مشکل می‌شود.(...)شخصیت رولو با منطق و یکپارچگی بسیار مستدلی پرورش می‌یابد. تحول او از یک لوس احمق. شروع فیلم ، به قهرمان با شعور پایان فیلم کاملا باورکردنی است. آن آرامش و در عین حال عزم به مبارزه با آدمخواران به هیچ وجه با خونسردی او در ابتدای فیلم که به خواستگاری دختر می‌رود  و عدم پذیرش بعدی او را به راحتی قبول می‌کند ناسازگار نیست.

«دیوید رابینسون»

 

ادامه مطلب ...