برای «استنلی کوبریک» ترحمی به خود است که فیلم های «هراس و هوس» و «بوسه قاتل» خود را به فراموشی بسپارد. اگر او در عوض کارگردان سینما، نویسنده میبود میتوانست آنها را پاره کند و به دور بیندازد. اما بعد از آن، او بیست و هفت ساله بود که ، «کشتار» را آفرید ، که آغازی واقعی در حرفه سینمایی او است. «کشتار» یک فیلم بسیار تعلیق برانگیز و استادانه است و آکنده است از سرعت، تدوینی ابتکار آمیز، به شیوه ای پرتنش و تلویحی و جای پاهایی از شخصیت پردازی در فیلم . اما این فیلم یک اثر هر اس زا است که دارای تحرک و گفت و شنودهای خوب است، البته گفت و شنودهایی که نه مانند فیلم های اخیر ، برای تصحیح به کامپیوترها سپرده می شوند.¹
«پالین کیل»
جذاب است که این اثر استنلی کوبریک را با آثار بعدیاش مقایسه کنیم. در کشتار مانند فیلم های بعدی کوبریک همه چیز دقیق است. روابط شخصیت ها ، فیلمنامه ، دکوپاژ و... همه چیز حساب شده و دقیق است.
اما تفاوت اصلی این فیلم با آثار دیگر کوبریک ، به نظرم به محتوا و مضمون بر میگردد. در این فیلم ما با حالتی استعاری ، شاید مفاهیمی را استنباط کنیم. اما در فیلم هایی مانند راههای افتخار ، دکتر استرنجلاو و ۲۰۰۱ : ادیسه فضایی ما رفته رفته ، و کاملا مستقیم مفاهیم را درک میکنیم.
کشتار در وهله اول یک فیلم سرگرم کننده و مهیج است. اما روابط بین شخصیت ها و پایان خلاقانه فیلم پوچیِ طمع و پولپرستی را به ما نشان میدهد.
کوبریک باب قمارباز و به پول دست نزن (ژاک بکر،۱۹۵۴) را بعد ساختن کشتار دید. او در مصاحبهای گفت که بعد از دیدن این دو فیلم تصمیم گرفت که دیگر فیلم جنایی نسازد. کشتار در سبک طنزش (و نقشه حساب شده سرقت - در فیلم ملویل) با این دو فیلم شباهت دارد . هر دو را در سینمای جان هیوستون (جنگل آسفالت ، ۱۹۵۰) دیدهایم. و احتمالا تاثیر پذیری از هیوستون ، نقطه مشترک کوبریک ، ملویل و شاید بکر بوده!
۱.«سینما ، امپراطوری پنهان» - پالین کیل - ترجمه بزرگمهر رفیعا - نشر قطره.