«آتالانت»،نام شاعرانهی زنی از اسطورههای یونان،کشتی باری قراضهای است که از رودخانهای میگذرد،از کنار مزرعهها،روستاها،و ماهیگیرها. ساکنان« آتالانت» خل و چل هستند: گربه ها،تازه عروسی افسرده که در آرزوی زندگی شهری است،تازه دامادی عاشق,مغرور و خیلی احمق. نوجوانی که از کودکی اش خیری ندیده و «پر ژول» با خالکوبی های اش، آن دست رفیق مرده اش در الکل ، عروسک رهبر ارکستش ، باد بزن گنده اش،عکس های ناجورش ، و گرامافونش.
(بابک احمدی،ماهنامه فیلم شماره 400)
سومین فیلم رئالیسم شاعرانه مارسل کارنه به معنای واقعی کلمه از این سبک پیروی می کند.در مورد کارگری است که برای عشق خودکشی می کند.فضایی که در آن این حادثه رخ می دهد،آن اتاقی که خودش را در آن محبوس کرده، فضای درونی وی را نشان می دهد.شرایطی که آن بیرون برایش رقم خورده نتیجه اش شده این؛بیرون، از این اتاق تاریک و تنگ چیزی کم ندارد.
ادامه مطلب ...