سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

کوتاه درباره پیروزی تلخ (Bitter Victory) 1957

حتی فیلم هایی که جزو قوی ترین آثار نیکلاس ری نیستند،آدم را به ستایش و فکر وا می‌دارند. پیروزی تلخ نیز از مهم ترین آثار ری نیست،ولی انسانی و قابل تقدیر است. فیلم تفاوت ها و شباهت هایی با آثار شاخص ری دارد. (محسوس ترین تفاوت در داستان و فیلمنامه‌ و یاغی و عصیان‌گرِ ری است).داستان فیلم در جنگ جهانی دوم می گذرد و ریچارد برتون (جیم) و کرت یورگنس (دیوید) در نقش دو افسر ارتش بریتانیا ،که وظیفه دارند یک حمله کماندویی را در شمال آفریقا انجام دهند،هنر‌نمایی می کنند.روث رومن (جین) نقش معشوق سابق جیم و همسر دیوید را بازی می کند. این ماموریت جدالی‌ست بین جیم و دیوید ، برای تصاحب معشوق.(به نورپردازی پلانی که تصویرش را انتخاب کردم نگاه کنید...)

با وجود تفاوت هایی که با آثار شاخص ری دارد ، شخصیت اصلی در اینجا هم «قوانین را می‌شکند».  اما دو مرد داستان همیشه با هم و هم زمان راه می‌روند،نورپردازی یکسانی برای آنها در نظر گرفته شده است (غیر از تصویر بالا) و... تا اینکه دیوید به جیم می‌گوید : «تو قوانین رو شکستی». این یک‌ راست  به ما می‌گوید که در پیروزی تلخ شخصیتِ عصیانگر ری کیست. مانند اسم فیلم که تفسیری عالی‌ست بر خود فیلم و پایانش، دیالوگ ها هم در پیروزی تلخ تفسیر درستی از شخصیت ها ارائه می‌دهند : جیم کسی است که بر خلاف جریان آب شنا می‌کند و «قوانین را می‌شکند». دیوید بزدل و دروغگو و «یک یونیفرم خالی» ‌‌‌‌‌ست. البته دیوید هم قانون‌شکنی می‌کند : قانون شکنی در دوستی،مرام و معرفت! او فرقی با آن آدمک های تمرینی ندارد، (که در پایان  کارکردی عالی پیدا می‌کنند) او یک یونیفرم خالی‌ست... 

ادامه مطلب ...

خیلی کوتاه درباره آلیس در شهر ها (Alice in den Städten) 1971

فیلیپ نمی تواند خودش را با جهان بیرون سازگار کند. همانطور که عکس ها چیزی که او می خواهد را نشان نمی دهند. ذهنش هم آشفته است و غریبی می‌کند؛ نمی تواند چیزی بنویسد.او خودش را گم کرده و در بی هویتی سیر می کند‌.آلیس به او چیزی هایی یاد می دهد . او مادرش را گم کرده و فیلیپ خودش را‌‌. او برعکس فیلیپ اعتماد به نفس زیادی دارد‌. وقتی از فیلیپ عکس می گیرد ، می گوید : حالا تو می توانی یک ذهنیتی از خودت داشته باشی...  عکس‌ها و دوربین در آلیس در شهر ها  کارکردی فوق العاده دارند‌ ؛ و از این مهم تر جاده ها و سفر هم.

در آخر، فیلیپ داستان جالبی برای تعریف کردن دارد‌.

خیلی کوتاه درباره ایستگاه قاهره (باب الحدید) 1958

پیش از حقوق کارگران و سرکوب جنسی در مصر ،  احوال روانشناختی شخصیت ها ، مخصوصا قناوی برایم جالب است. که در پایان میخکوب کننده فیلم هم همین بعد روانشناختی اهمیت دارد.

گرمای سرسام آور اتمسفر فیلم ترکیب می شود با احوال شخصیت ها. عصبانیت  و خشونت،سرکوب و نیاز های جنسی و....

خلاقیت یوسف شاهین در کل فیلم متبلور شده. صحنه ای که قناوی، روی عکس یک زن زیبا سطل نوشابه می کشد، تا آن مدل به زنی که دوست دارد با او ازدواج کند شبیه شود ... و نگاه او به زنان، با آن نما های سوبژکتیو. یا صحنه های طنز فیلم مثل صحنه ای که نوشابه فروش مرد خوشحال می شود که ابو سریع (فرید شوقی) از رقصیدن هنومه (هند رستم) خوشحال نیست و او را به جای دیگری می برد. بالاخره آن مرد هم می خواست کاسبی کند! و دقیقا بعد از این لحظه رابطه که قناوی که از پشت در صدایش را می شنود و با خلاقیتی ماهرانه با ریتم قطار ترکیب می شود.

 این خلاقیت و نبوغ را در خود فیلم ، خیلی آشکار تر هم می بینیم: بازی فوق العاده یوسف شاهین در نقش قناوی!


خیلی کوتاه درباره «داره می‌سوزه عزیزم»/جشن آتش نشان ها (Hoří, má panenko» | The Firman's Ball»)

(شاید) ناخواسته، نخستین فیلم رنگی و آخرین فیلم میلوش فورمن در چکسلواکی پیش از نقل مکان به آمریکا، تبدیل به اثری تنها کمدی نشد. همان اول ،همان تبر کوچکی که قرار است به مرد قابل احترام و بازنشسته جایزه بدهند شباهت زیادی به نشان کمونیسم دارد. حالا کلیت فیلم بماند.ولی من به این چیز ها کاری ندارم. با جشن آتش‌نشان‌ها خندیدم. و همین برای من کافی بود. دیدن آتش نشان های دست و پا چلفتی و هیز که نمی توانند یک مراسم را درست برگزار کنند و به خاطرش آتش به پا می کنند خنده دار است. فارغ از اینکه میلوش فورمن، -شاید ناخودآگاه- چه مضمونی خلق می کند. 

خیلی کوتاه درباره سایه ها (Shadows)

وقتی فیلم را نگاه می کردم باورم نمی شد که در دهه پنجاه ساخته شده. فیلمی خارج از هالیوود. خارج از فرم  و  محتوای آن سال ها. فیلمی به معنای واقعی کلمه مستقل. می توان گفت یکی از فیلم هایی است که راه را برای سینمای مستقل آمریکا هموار کرد. لئونارد مالتین از این فیلم جان کاساوتیس با عنوان "نقطه عطفی در سینمای مستقل آمریکا" یاد می کند.