سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

کوتاه درباره «یک نقشه ساده» (‌A Simple Plan) 1998

 

 فیلم با کلاغ ها شروع می‌شود. کلاغ هایی که قرار است نمادی شوم باشند ، برای طمع. انگار بعد از اینکه یکی از کلاغ ها به هنک نوک می‌زند و صورتش را زخمی می‌کند ، او به فردی پول‌پرست و آزمند تبدیل می‌شود! مانند عنکبوتی که پارکر را به یک ابرقهرمان تبدیل کرد (اشاره به مرد عنکبوتی ، فیلم دیگر ریمی) !  او -به همراه برادر و دوستش - پس از پیدا کردن آن کیف پول گزاف از هواپیمای سقوط کرده ، مکبث‌وار به توصیه های همسرش گوش و به آنها عمل می‌کند. او به این اهمیت نمی‌دهد که دوستش یا برادرش صدمه ببینند. او به خودش ، همسرش ، فرزند نورسیده اش و پول فکر می‌کند (با اینکه وقتی هواپیما را می‌بینند و پول را پیدا می‌کنند، اولین پیشنهادش این است که به پلیس خبر بدهند!). هنک همراه با نزدیکانش وارد یک مخمصه می‌شود ، این راه را مستقیم می‌رود و به پشت سرش نگاه نمی‌کند. رویای آمریکایی به کابوس آمریکایی تبدیل می‌شود...

یک نقشه ساده علاوه بر اینکه ما را به یاد برادران کوئن ، البته بیشتر فارگو می‌اندازد (البته که سم ریمی خیلی به برادران کوئن کمک کرد) ، در پلان هایی که باید ، با نورپردازی به سبک فیلم نوآر ما را غافلگیر می‌کند (که فقط برای زیبایی نیستند). ولی تا همین حد به نوآر نزدیک است. هر چند که مردی شکست خورده وجود دارد ، ولی مجبوریم زنش را فم‌فتال بنامیم!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد