سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

روز بر می آید (Le Jour Se Lève ‎) 1939 : هم رئالیسم،هم شاعرانه


سومین فیلم رئالیسم شاعرانه مارسل کارنه به معنای واقعی کلمه از این سبک پیروی می کند.در مورد کارگری است که برای عشق خودکشی می کند.فضایی که در آن این حادثه رخ می دهد،آن اتاقی که خودش را در آن محبوس کرده،  فضای درونی وی را نشان می دهد.شرایطی که آن بیرون برایش رقم خورده نتیجه اش شده این؛بیرون، از این اتاق تاریک و تنگ چیزی کم ندارد.

  

 

ژان گابن باز هم نقش یک بازنده را بازی می کند.کسی که نه تنها به هدفش (معشوقه) نمی رسد، بلکه در آخر جان خود را هم از دست می دهد.

ولنتین به دروغ می گوید که پدر معشوقه فرانسوا است و می گوید که فرانسوا شغل درست و حسابی ندارد و شغلش برای جان خودش هم مضر است. برای همین اجازه نمی دهد که آن ها با هم باشند. ولنتین فکر دیگری در سر دارد.

شاید بتوان گفت او حق داشته قتل و سپس خودکشی کند.معشوقه فرانسوا هم مانند او یتیم و  نامش هم مثل او بوده؛ولی با ورود ولنتین همه چیز خراب می شود.و بعد از این او این کار را تقریبا تلافی می کند و  با معشوقه ولنتین رابطه برقرار می کند.ولی چه سود که عشق دو فرانسوا حداقل از یک طرف پا برجاست ولی از عشق ولنتین و کلارا اثری باقی نمانده.

به دلیل شرایط روحی فرانسه در آن زمان اجازه اکران فیلم را ندادند.نگاه کارنه در این فیلم چندان سیاسی نیست ولی  به نظرم اینکه از طبقه کارگر فیلم می سازد فیلم خود به خود و ناخواسته جنبه ای سیاسی می گیرد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد