سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

باب قماربازBob le flambeur) ‎) /نامه ای عاشقانه به پاریس*؛مردی که اقتضا طبیعتش بازی بود.

   

 

باب قمار باز حاوی پیچش ها و روابط خاص بین شخصیت هاست.رابطه مسالمت آمیز باب با پلیس . (وقتی رک و راست از او می پرسد دوباره می خواهد خلاف کند یا نه ! همان پلیسی که می توان گفت باب [قبلا]  جانش را نجات داده است.)رابطه او با ماری که او را به پی‌یر،پسر دوست مرحومش معرفی می‌کند...

  داستان  از پی بردن باب  به شانس سرقت هشتصد میلیونی شروع می شود. پی یر راز گران را برای قوی تر شدن رابطه عاشقانه اش  به ماری می گوید،ماری هم راز را به دوست پسر دیگرش منتقل می‌کند : مردی که خلافکار است و برای اینکه از شر پلیس راحت شود وظیفه دارد  یک نفر را لو بدهد و چه کسی بهتر از باب.در آخر هم وقتی می خواهند سرقت را در قمارخانه به سر انجام برسانند،بوب تمام پولی که قرار بود سرقت کند را در قمار می برد! چون زمان سرقت را فراموش می کند! پلیس ها از راه می رسند . پی یر بی عقل می میرد و باب هم دستگیر می شود.اما دیالوگ پایانی نشان می دهد که این بازی باز هم تکرار خواهد شد.


روژه دوشسن مناسب ترین بازیگر برای ایفای نقش اصلی بود.او خودش خلافکار بود و   میلیو ( مافیا )  به سختی راضی شد تا او دوباره آفتابی شود و دوباره بازی کند.¹

از تاثیر این فیلم و کودکان وحشتناک بر موج نو فرانسه نمی توان گذشت.تکنیک هایی مثل دوربین روی دست و جامپ کات در این دو فیلم قابل مشاهده هستند. ولی از مهم ترین کار های ملویل نیستند.

باب قمار باز نوآر نیست.حداقل یک  نوآر خالص نیست.مثل کودکان وحشتناک،اینجا هم با ترکیب چند سبک هنری رو به رو می شویم.در کودکان وحشتناک البته این تلفیق خیلی بیشتر بود؛اما در اینجا تنها شاهد ترکیب حال و هوای سبک ابزورد  و کمدی، با ژانر جنایی و نوآر هستیم. و با این تفاسیر عجیب نیست که یکی از فیلم های محبوب جیم جارموش است.خود ملویل می گوید یک کمدی رفتاری است.² کمدی و هجو و ابزورد کاملا در کار مشخص هستند : شخصیت ها بی عقل هستند.گفتن راز هشتصد میلیونی کاملا کمدی است.به خصوص وقتی پی یر راز را می گوید . برای ماری هم اینگونه است.اصلا از سر شرارت نیست،بلکه از روی حماقت است! او مازوخیسم دارد چون انگار از سیلی باب لذت می برد! شاید به نظر شما این ضعف فیلمنامه باشد ولی به نظرم بخشی از کمدی کار است!

سکانسی که باب در اوایل فیلم بین قهوه و شراب، شراب را انتخاب می کند نماد پردازی جالبی رخ می‌دهد.در واقع هم قهوه و هم شراب می توانند برای بدن مضر باشند؛همانطور که قمار کردن و [همچنین قمار کردن روی ] سرقت بزرگ اینگونه است.باب فقط دوست دارد بازی کند.با آدم ها با خودش با زندگی اش.در فیلم هم این جمله را با صدای گرم و صمیمی ملویل می شنویم:

کسی که اقتضا طبیعتش بازی بود.



۱ و ۲.*سینما به روایت ژان پیر ملویل،نظام الملک،روی نوگی یرا،آرش آذر پور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد