سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی
سینه‌فیلیا

سینه‌فیلیا

یادداشت‌های سینمایی

راه های افتخار، دکتر استرنج لاو،ادیسه فضایی/ چرا سینمای کوبریک مهم است؟



کوبریک فیلمساز مهمی است چون فیلم های مهمی در مورد موضوعات بنیادین و اساسی بشر ساخته.جنگ،مرگ،زندگی،هستی،نیستی،خدا، عدالت، صلح ، جهل بشر و... مفاهیمی هستند که در فیلم های استنلی مشاهده می کنیم. البته فیلم هایی مثل لولیتا ، پرتقال کوکی و چشمان... بیشتر به یک وجه از انسان اشاره می کنند و اگر هم مفاهیم مذکور در این فیلم ها وجود داشته باشند آشکار نیستند. اگر محتوا مهم باشد و فرم فیلم نتواند محتوا را انتقال دهد اتفاق خاصی نمی افتد. کوبریک با فرم دقیقش محتوا های مهم و ماندگاری را به ما منتقل کرده است.در این مطلب سعی می کنم بیشتر محتوا و مفهوم سه تا از فیلم های او را بررسی کنم. راه های افتخار، دکتر استرنج لاو  و از همه مهم تر ادیسه فضایی .

  

 

را ه های افتخار ؛ صلح و بشر


راه های افتخار تنها در مورد جنگ نیست. وقتی از جنگ سخن می گوییم ناخودآگاه وارد مسائلی کلی می شویم. آن هم جنگ جهانی.  این فیلم از کثیف و حقیر بودن بشر می گوید. از صلح (و عدالت) می گوید چیزی که بشر همیشه خواهان آن بوده . شاید هرگز به آن نرسد. می توانم مثالی بزنم. امانویل کانت کتابی منتشر کرد به اسم صلح پایدار . او در این کتاب چیزی مثل سازمان ملل را بیان کرد تا یک تئوری برای صلحی پایدار ارائه کرده باشد. بعد از این کتاب ، بشر بیش از دویست جنگ را نطاره کرد.(۱) می خواهم بگویم که بحث صلح با تئوری و فلسفه و اینجور چیز ها حل نمی شود و فراتر از آن است. و صلح و عدالت همیشه یکی از دغدغه های بشر بوده و خواهد بود.این فیلم بیش از اینکه در مورد جنگ باشد در مورد صلح است.(فیلم یک صحنه جنگی بیشتر ندارد)  در سکانس آخر می توانید این موضوع را مشاهده کنید : وقتی زنی آلمانی (کریستیان کوبریک) با آواز خواندن دشمنانش را آرام می کند.

این فیلم در مورد جنگ خندق در جنگ جهانی اول است . این جنگ خندق و کلا هر دو جنگ جهانی باعث شدند ضرر های بسیاری گریبان گیر بشر بشود.

بحث عجیب و غریب بودن و حتی ذات کثیف حیوان ناطق را هم در داستان اصلی فیلم می بینیم. سه نفر که ماموریتشان را انجام نداده اند باید اعدام شوند. اما افسر(داگلاس) ، با وجدان خودش، تمام سعی اش را می کند تا این اتفاق رخ ندهد.وقتی می بینیم که یکی از آن سه نفر ، که مرجوح شده و نمی تواند روی پاهایش بایستد را هر جور که شده به چوب می بندند تا تیربارانش کنند ،بیشتر به این قضیه پی می بریم.


"ژنرال برولارد : یکی از راه‌های حفظ نظم این است که هرازگاهی به یک مرد شلیک کنید"

"این اعدام ها یک درس عبرت برای کل سربازان خواهد بود"

(از دیالوگ های فیلم) 


 این فیلم در اسپانیا و تحت دیکتاتوری فرانکو اجازه پخش پیدا نکرد چون فیلمی درباره صلح و ضد جنگ بود.

کوبریک بعد از راه های افتخار و دکتر استرنج لاو فیلم غلاف تمام فلزی هم ساخت که جنگ ویتنام را به سخره می گیرد.

دکتر استرنج لاو؛ جنگ سرد و سلاح اتمی


این دفعه مثل راه های افتخار موضوع فراتر از جنگ است. بحث فقط مرز و توپ و تانک و تیر نیست. فراتر از آن است.می دانیم که روس ها همیشه با آمریکایی ها مشکل داشته‌اند و خواهند داشت. همین الان هم ما شاهد دشمنی بین روسیه و آمریکا هستیم. در این فیلم بر اثر یک حمله هسته ای خودسرانه توسط ژنرالی آمریکایی علیه شوروی ، این دو کشور به مشکل می خورند. برعکس راه های افتخار که فیلمی سرشار از احساسات و درام بود این فیلم یک کمدی سیاه است که به موضوع جنگ هسته ای می پردازد‌. حضور پیتر سلرز در سه نقش و دو لوکیشن (از سه لوکیشن) به همین دلیل است. فیلم حتی بسیار خنده دار است و دیالوگ ها و موقعیت های کمدی بسیاری را شاهد هستیم. 

مسئله جنگ هسته ای هم مسئله امروز و فردای بشر است. چیزی که برای نابودی کره زمین کافی است. و نابودی کره زمین یعنی نابودی همه چیز! این فیلم هم به سراغ وجهه‌ی تاریک بشر می رود. چیزی که از سیاستمداران بیشتر سراغ داریم. حتی (اگر به پوستر فیلم هم نگاه کنید) شهوترانی بشر را هم نشان می دهد. و خوشحالی آنها از این نکته:

"تورگیدسون: دکتر، شما به نسبت ده زن به هر مرد اشاره کردید. حال، آیا این امر باعث نمی شود که رابطه جنسی به اصطلاح تک همسری کنار گذاشته شود، یعنی تا آنجا که به مردان مربوط می شود؟ 

دکتر استرنج لاو: متأسفانه، بله. اما می دانید که این یک فداکاری برای آینده نسل بشر است. من اضافه می کنم که از آنجایی که هر مرد ملزم به انجام خدمات شگرف در این مسیر خواهد بود، زنان باید برای ویژگی های جنسی خود انتخاب شوند که باید ماهیت بسیار تحریک کننده ای داشته باشند. 

سفیر شوروی: باید اعتراف کنم، شما ایده بسیار خوبی دارید، دکتر"


لوکیشنی که عکسش را مشاهده می کنید چیزی مثل سازمان ملل است‌. جایی برای صلح که در این فیلم کاملا برعکس است‌‌ . میزانسن به ما نشان می دهد که انسان هایی احمق بر جهان حکومت می کنند.یکی از مقامات شوروی در این جلسه حضور دارد و او است که از سلاح اتمی استفاده  می کند. البته یک سرباز آمریکایی هم داریم که سوار بر موشک، مانند کابویی که سوار اسبش می شود، در حال داد و هوار زدن  ، بمب را روانه خاک شوروی می کند.

همچنین خود شخصیت دکتر استرنج لاو ، که یک نازی سابق است کشتار های آلمانی ها را به یاد می آورد. البته او تنها کسی بود که می توانست بشر را نجات دهد ولی  ناخودآگاه و به خاطر دستی که دست خودش نیست "های هیتلر" نشان می دهد!

کوبریک بعد از راه های افتخار و دکتر استرنج لاو فیلم غلاف تمام فلزی هم ساخت که جنگ ویتنام را به سخره می گیرد.

 ۲۰۰۱ : ادیسه فضایی ؛هستی و کیهان،خدا و شیطان

اما برویم سراغ اصل مطلب! موضوع این فیلم فقط هوش مصنوعی و کهکشان ها و سیارات نیست. کل هستی و با استنباط هایی فراتر از آن است. به شخصه گمان می کنم کوبریک از همان ابتدا در حال بازیگوشی است. همان تصویر سیاه و خالی اول فیلم به نظرم من نمایی از همان سنگ مرموز است! 

ما در پرده اول فیلم ، میمون ها (انسان نما) هایی را می بینیم که به وسیله این تخته سنگ انسان می شوند و سعی می کنند با استفاده از هوش برای خودشان آب و غذا به دست بیاورند. در نمایی  فوق العاده  سلاحی ( استخوان) که این انسان نما ها کشف کرده اند در آسمان پیچ و تاب می خورد و وقتی تصویر یک سفینه فضایی را می بینیم متوجه می شویم که به میلیون ها سال بعد سفر کرده ایم. کوبریک از دیزالو استفاده نمی کند . اگر این کار را انجام می داد این نما نمی توانست تا این حد تاثیر گذار باشد. مثل کاری که دیوید لین در لورنس عربستان کرد. او نمای روشنایی کبریت را کات زد تا به صحرای عربستان برسیم‌. ولی( از نظر محتوا) نمای لورنس عربستان کجا و نمای ادیسه کجا! در صحنه هایی مثل این،مچ کات زدن بسیار بهتر از دیزالو است.

این تخته سنگ،به علت سواستفاده از آنها گرفته می شود. ولی وقتی به میلیون ها سال بعد سفر می کنیم،و وارد پرده دوم فیلم می شویم ،باز هم انسان ها با این تخته سنگ مواجه می شوند و نوع برخوردشان با آن با اجدادشان تفاوتی ندارد. فقط مدرن تر و پیشرفته تر شده.

در پرده سوم شخصیتی به اسم هال وجود دارد. برای هال می توان دو تفسیر ارائه کرد. او نماد شر و اهریمن و همچنین ترس بشر از هوش مصنوعی است. همانطور که انسان می تواند تسلیم شیطان درونش شود این امکان هم وجود دارد که در مقابل هوش مصنوعی که خودش ساخته هم این اتفاق رخ دهد. همین الان هم تقریبا تکنولوژی و هوش مصنوعی ما را در اختیار خودش قرار داده. هال و دست راست دکتر استرنج لاو  تقریبا مفهومی یکسان را ارائه می کنند.

پرده آخر اما یک سفر اسطوره ای است. آن سکانس رویایی و سفر شخصیت اصلی واقعا فوق العاده است. رنگ های گوناگون در گذرگاهی بی انتها. بعد از این اتفاقات ، و سفری عجیب و غریب، مواجهه با اتاقی تمیز (که در فیلم های رنگی کوبریک مثل درخشش با چنین فضا هایی مواجه شده ایم) و طلوع خورشید و تولد آن جنین،  چه تفسیری می توان کرد؟ باید خوشبین بود یا بدبین؟ (۲)

سوالاتی که ادیسه می تواند مطرح کند،پاسخ مشخصی ندارند. کوبریک می گوید فیلم با کمترین دیالوگ ممکن ساخته شده تا تماشاگر تنها با تصویر، استنباطی از فرم فیلم داشته باشد. بی شک نمی توان ادیسه را فاقد مضمونی متافیزیکی دانست. و خود کوبریک هم این نکته را رد نکرده. ولی هر کسی می تواند برداشت خودش را داشته باشد.


منابع:

۱.کریم مجتهدی در برنامه حکایت دل 

۲.http://ensani.ir/fa/article/download/207224



نظرات 1 + ارسال نظر
جان دو جمعه 20 آبان 1401 ساعت 10:21 https://johndoe.blogsky.com/

زیاد سواد سینمایی ندارم اما یه چیزی در مورد فیلم های کوبریک هست اینه که وقتی که فیلمی ازش رو میبینی اون انرژی و شوق و ذوق و علاقه کوبریک به فیلم ساختن تو فیلم هاش کاملا حس میشه برخلاف خیل زیاد فیلم هایی که انرژی ندارن و یا کاملا مشخصه که فیلم ساز گفته خب بریم ببینم چی میشه و یا برای فخر فروشی و تظاهر یا خودی نشان بده صحنه‌ای رو گرفته
به همین خاطر کوبریک یکی از فیلم سازهای مورد علاقه منه

دقیقا درسته.در کنار این علاقه به سینما دغدغه مند بودن هم خیلی به کوبریک کمک کرده.مثلا دکتر استرنج لاو زمانی ساخته شده که هر لحظه ممکن بود جنگ هسته ای رخ بده. یعنی دغدغه داشته برای ساختن این فیلم. توی این فیلم میگه یک مشت احمق دارند برای ما تعیین تکلیف می کنند.
((هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد